این کتاب داستانی جذاب و شیرین از دو خواهر به نامهای آسیه و فائزه را روایت میکند. آسیه در روز اول مدرسه با حجاب (روسری آبی) به مدرسه میرود. همین امر موجب تعجب و تمسخر برخی اطرافیانش میشود. اما او به حجاب خودش افتخار میکند و به حرفهای دیگران هیچ اعتنایی نمیکند. کتاب حاضر نشان میدهد که چگونه انسان میتواند بدون اعتنا به حرفها و عکسالعملهای دیگران با افتخار به اصول و ارزشهای خود پایبند باشد. نامزد شدن برای جایزه کتاب تصویری گودریدز در سال 2019، قرار گرفتن جزو فهرست پرفروشهای نیویورک تایمز و فهرست منتخب کتاب جوانان در سال 2019 و حضور در جمع 10 کتاب برجسته حوزه زنان در سال 2020 بخشی از موفقیتهای این کتاب زیبا و دلنشین را شامل میشود.
در بخشی از کتاب میخوانیم
آسیه با تعجّب نگاهم میکند و میگوید: «فائزه؟ اینجا چهکار میکنی؟» من میپرسم: «خوشحالی که اولین روز حجاب است؟» آسیه سرش را به علامت تأیید تکان میدهد و به من لبخند میزند و حال من هم بهتر میشود. از اطرافمان صدای خنده میآید. پسری با دست به آسیه اشاره میکند و با خندهای تحقیرآمیز میگوید: «واقعاً چرا؟!» حجاب آسیه خندهدار نیست. حجاب آسیه مثل دریایی است که موجهایش تا آسمان میرود، همیشه آنجاست، قوی و سربلند. مامان گفته بود: »بعضیها حجاب تو را درک نمیکنند، اما اگر تو خودت بدانی چه کسی هستی و حجابت برای چیست [و در رسیدن به هدفت در زندگی چه کمکی به تو میکند، هم خودت میتوانی به آن افتخار کنی و هم] آنها به تو احترام میگذارند.»
کتاب های پیشنهادی
در حال بارگیری . . .
نظر
لیست نسخ
لیست کتابخانه ها
جزئیات
مشاهده جزئیات
ورود به سیستم
ارسال پیغام
نکته : شماره ثبت, شماره رکورد و یا هر داده ورودی که باعث بروز خطا شده است را در متن بازخورد ارسال نمایید.